لغت نامه دهخدا طوق عنبر. [ طَ / طُو ق ِ عَم ْ ب َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از نودمیدگی خط خوبان. ( برهان ) ( آنندراج ).
جمله سازی با طوق عنبر از نمکدان که دارد عندلیب این شور را؟ طوق عنبر فام قمری حلقه گیسوی کیست؟ عنبر بود صاحب خبر، صهبا فضول پرده در تو طوق عنبر بر قمر با جام صهبا تا کجا