صیحان

لغت نامه دهخدا

صیحان. [ ص َ ] ( ع اِ ) آواز بلند حسب طاقت. ( منتهی الارب ). || ( مص ) آواز کردن. ( منتهی الارب ). بانگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).
صیحان. [ ص َ ی َ ] ( ع مص ) بالیدن و دراز شدن خرمابن. ( منتهی الارب ). || به انتها رسیدن بالیدگی عنقود و برآمدن از غلاف خود و دراز شدن با نازکی. || ندا دادن به کسی. || ترسیدن. بیمناک شدن. || هلاک گشتن. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با صیحان

معروف‌ترین کسی که در پرشکوه زندگی می‌کرده حاج تراب صیحانی بوده او یک عالم فقیه و معلم بود وی در سال ۱۳۷۵ به دیار باقی شتافت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز