لغت نامه دهخدا
شیبان راعی. [ ش َ ن ِ ] ( اِخ ) نام یکی از زهاد عرفاست. ( یادداشت مؤلف ):
همچنین شیبان راعی میکشید
گرد بر گرد رمه خطی پدید.مولوی.همچو آن شیبان که از گرگ عنید
وقت جمعه بر دعاخط میکشید.مولوی.
شیبان راعی. [ ش َ ن ِ ] ( اِخ ) نام یکی از زهاد عرفاست. ( یادداشت مؤلف ):
همچنین شیبان راعی میکشید
گرد بر گرد رمه خطی پدید.مولوی.همچو آن شیبان که از گرگ عنید
وقت جمعه بر دعاخط میکشید.مولوی.
نام یکی از زهاد عرفاست.
💡 همچنین شیبان راعی میکشید گرد بر گرد رمه خطی پدید