شهنشاهی

لغت نامه دهخدا

شهنشاهی. [ ش َ هََ ] ( حامص مرکب، اِ مرکب ) مخفف شاهانشاهی. شاهنشهی. سلطنت و پادشاهی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شاهنشاهی شود: هر فرمان که از حضرت شهنشاهی صادر شود جز انقیاد و مطاوعت صورت نبندد. ( سندبادنامه ص 324 ).
شهنشاهی و نامش جاودان باد
تنش آسوده و دل شادمان باد.( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

مخفف شاهانشاهی سلطنت و پادشاهی.

جمله سازی با شهنشاهی

💡 گرنه درویش دو عالم به غمی نفروشد از کلاه نمدش تاج شهنشاهی به

💡 لرزد بسرش چتر شهنشاهی کونین آن را که بسر منت دستار نباشد

💡 ازین پس بادبان ابر در خون آشنا کردی اگر حکم شهنشاهی فرو نگذاشتی لنگر

💡 لیک بر یاد شهنشاهی که در باران جود ساحت بزمش بود ز افشاندن گوهر سفید

💡 ای جهانداری که هستی جان دولت را حیات وی شهنشاهی‌ که هستی چشم شاهی را بصر

💡 آن شهنشاهی که تا بر ساحت گلزار دهر سایه گستر شد ز ابر دست جرأت آفرین

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
ستارگان یعنی چه؟
ستارگان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز