شهانشاه

لغت نامه دهخدا

شهانشاه. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) شاهنشاه. رجوع به شاهنشاه شود.

جمله سازی با شهانشاه

جهانداری شهانشاهی چو موبد جهان را زو بسی نیک و بسی بد
شهانشاه بحرین گفت: ای عجب! عجب مانده ام نیز من زین سبب!
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال نخود فال نخود فال نوستراداموس فال نوستراداموس