شمارگر

لغت نامه دهخدا

شمارگر. [ ش ُ گ َ ] ( ص مرکب ) شمارنده. محاسب. حسیب. حاسب. ( یادداشت مؤلف ). شمارگیر. || دانشمند حساب و عدد.( یادداشت مؤلف ). رجوع به شمارکار و شمارگیر شود.

فرهنگ فارسی

شمارنده محاسب حاسب

فرهنگستان زبان و ادب

{conteur, counter, compteur (fr. )} [عمومی] دستگاهی برای اندازه گیری مقدار مصرف آب و برق و گاز
{counter} [فیزیک] ابزاری برای شمارش رویدادها

جمله سازی با شمارگر

(خداوند) از آنان مى پرسد: شما در زمين چقدر مانديد؟ مى گويند: يك روز يا بخشى از يك روز، پس از شمارگران بپرس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نمایان یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
شیمیل یعنی چه؟
شیمیل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز