شلو به معنای پیکره و ساختار ایل و تبار است و به نوعی نمایانگر هویت قومی و نژادی افراد یک ملت به شمار میرود. این واژه به خصوص در میان اقوام لر، که به عنوان یکی از بزرگترین و باستانیترین ایلات ایران شناخته میشوند، کاربرد ویژهای دارد. در واقع، شلو نهاد اصلی و اساسی این قوم را تشکیل میدهد و نشاندهنده پیوند عمیق میان اعضای آن است. بزرگان ایلات لر همواره به این مفهوم توجه ویژهای داشتهاند و بر اهمیت حفظ هویت و فرهنگ خود تأکید کردهاند. این پیوند نهتنها بعد اجتماعی بلکه بعد فرهنگی و تاریخی نیز دارد و به انتقال ارزشها و آداب و رسوم از نسلی به نسل دیگر کمک میکند. در نتیجه، شلو به عنوان یک نماد از تداوم و انسجام در میان اعضای ایل و تبار، نقشی کلیدی در شکلگیری و حفظ هویت قومی ایفا میکند.
شلو
لغت نامه دهخدا
شلو. [ ش ِل ْوْ ] ( ع اِ ) اندام با گوشت. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). اندام. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قد و قامت بدن. ( ناظم الاطباء ). || تن و جسد از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || هر سلخ شده و پوست برکشیده ای که آنرا خورده و قدری از آن باقی مانده باشد. ج، اَشلاء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
- شلوالانسان؛ جسد انسان پس از پوسیدگی آن. ( ناظم الاطباء ).
|| بقیه از مردم.( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه شلو
خانواده کندی خانوادهای سرشناس در دولت و سیاست ایالات متحده آمریکا هستند که بازماندگان جان کندی کشاورز ایرلندی و زنش بریجیت شلو هستند.