شریم

لغت نامه دهخدا

شریم. [ ش َ ]( ع ص، اِ ) شرم زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زن مفضاة که هر دو شرمش یکی شده باشد. ( ناظم الاطباء ). آن زن که راه گذر بول و کودکش یکی شده باشد. ( مهذب الاسماء ). به معنی شروم است. ( منتهی الارب ). رجوع به شریق و شروم شود. || ابزاری مانند اره جهت چوب تراشی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

شرم زن یا زن مفضاه که هر دو شرمش یکی شده باشد آن زن که راه گذر بول و کودکش یکی شده باشد.

جمله سازی با شریم

در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، دادگاه عالی اسرائیل تجزیه‌جنسیتی عمومی در محله مئا شریم در اورشلیم را غیرقانونی اعلام کرد، به پاسخی به یک درخواستی که پس از حمله بدنی و کلامی افراطی گرایان مذهبی به زنانی که در خیابانی اختصاصی مخصوص مردان قدم می‌گذاشتند، ثبت شده بود.
از باده دوشینت بس بیخبریم ای جان وز شکر شیرینت در شور و شریم ای جان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز