شاورد

لغت نامه دهخدا

شاورد. [ وَ ] ( اِ ) هاله. واره. خرمن ماه. ( یادداشت مؤلف ). شایورد. رجوع به شایورد شود.

فرهنگ فارسی

هاله واره

جمله سازی با شاورد

💡 •چم شاطر متشکل از تیره شاوردین است. و خانواده های رضایی و... از این تیره میباشند. و کدخدای این تیره حاجی صفدر رضایی بوده است.