شاه مردی. [ م ُ ] ( اِ مرکب ) شاه میری. در اصطلاح عامه سالی را گویند که شاه در آن سال میرد چه در سابق بعلت مردن شاه امنیت کشور مشوش میشد، میگفتند: در سال شاه مردی، یعنی سالی که شاه مرد و اغتشاش شد. شاه مردی. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس. دارای 400 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن خرما است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فرهنگ فارسی
یا شاه میری. در اصطلاح عامه سالی را گویند که شاه در آن سال میرد چه در سابق بعلت مردن شاه امنیت کشور مشوش میشد میگفتند: در سال شاه مردی یعنی سالیکه شاه مرد و اغتشاش شد.
جمله سازی با شاه مردی
شاه مردی را بنزد خویش خواند گفت عرض بندگی باید رساند