ریگ شوی

لغت نامه دهخدا

ریگ شوی. ( نف مرکب ) ریگ شو. کسی که می شوید ریگهای آمیخته به ذرات طلا را. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص مرکب ) شستن ریگ تا خرده زر و نقره از آن حاصل کنند. ( از غیاث اللغات ).
- ریگ شو، ریگ شوی کردن؛ شستن ریگ زرگری. ( آنندراج ). شستن دانه ها و حبوب را در ظرف پرآب تا ریگ و مواد دیگر مخلوط بدان ته نشین شود. ( یادداشت مؤلف ):
کجا افتادی ای دردانه مقصود ازدستم
که من با سیل خون این خاکدان را ریگ شو کردم.صائب تبریزی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

یا ریگ شو. کسی که می شوید ریگهای آمیخته به ذرات طلا را.

جمله سازی با ریگ شوی

گاهی نخود سبزی هر دیگ شوی گه در ته جوی این و آن ریگ شوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ