ریز و بیز

لغت نامه دهخدا

ریز و بیز. [ زُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) ریزبیز. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ریزبیز شود.

فرهنگ فارسی

ریزبیز

جمله سازی با ریز و بیز

سرو ماند آزاد ز آسیبی که گل‌ها را رسید باد عمر سروران گو رو به باد این ریز و بیز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت فال ابجد فال ابجد فال زندگی فال زندگی