روی دل

لغت نامه دهخدا

روی دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) متواضع. متبسم. ملایم. حلیم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

متواضع و متبسم و ملایم و حلیم

جمله سازی با روی دل

تا چند عمر در غم و اندیشه بگذرد برداشتیم دست غم از زیر و روی دل
نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه روی دل به سوی تو کردم
شبی بودم چو مه پهلوی خورشید نهادم روی دل بر روی خورشید
آن جان نازنین تو بر روی دل فروز طغرای مشک بر گل و نسرین نهاده ای
نتابم روی دل از صحبت تو که باشد هستی ام از دولت تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز