ذین

لغت نامه دهخدا

ذین. [ذین / ذَ ] ( ع اِ ) عیب. آهو. ذان. ذاب. ذام. ذیم.

فرهنگ فارسی

عیب.

جمله سازی با ذین

سیف فرغانی کمال عشقت ار حاصل نشد غیر نقصان بعد از ذین چیزی نیفزاید ترا
انظروا ما بین ذین الا صبعین وابصروا ما لا رأی قلب و عین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی
کپه اقلی
علت
علت
نحوه
نحوه
فال امروز
فال امروز