ذوقو

لغت نامه دهخدا

ذوقو. [ ذَ ] ( اِ )تخم گزر دشتی. تخم جزر بری. تخم زردک وحشی. دوقو.

فرهنگ فارسی

تخم گزر دشتی. تخم زردک وحشی.

جمله سازی با ذوقو

اين وضعى است كه لفظ مجمل با مبين دارد، و اگر منظور از محكم و متشابه عينا همينمجمل و مبين مى بود: بايد آيات متشابه - البته بعد از رد به آيات محكم - پيروى شود،نه خود آيات محكم، همانطور كه در مجمل و مبين سرانجام و بعد از رفعاجمال به لفظ (مجمل ) عمل مى شود نه (مبين )، و پيروى متشابه امرى است كه ذوقو قريحه تكلم و تفاهم به آن اجازه نمى دهد، و هيچاهل زبانى اقدام به آن نمى كند، حال چه اهل زيغ باشد و چه راسخ در علم، و باز در چنينفرضى نبايد قرآن كريم، پيرو متشابه را بيماردل بخواند، و مذمت كند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه
نحوه
اگزجره
اگزجره
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
فال امروز
فال امروز