ذوف

لغت نامه دهخدا

ذوف. [ ذَ ] ( ع مص ) نزدیک و گشاده گام گذاشته رفتن.

جمله سازی با ذوف

ذوف من در مدح تو از طبع خرما خوشترست خوش نیستی گر همه خرما به کرمان باشدی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی