دین بهی

لغت نامه دهخدا

دین بهی. [ ن ِ ب ِ ] ( اِخ ) آئین زردشتی. دین به. بهدینی:
نگیرد ازو راه و دین بهی
مر این دین به را نباشد رهی.دقیقی.بیاموز آیین دین بهی
که بی دین نه خوبست شاهنشهی.دقیقی.پذیرفت پاکیزه دین بهی
نهان گشت بیدادی و بیرهی.دقیقی.رجوع به بهدینی و زردشتی شود.

فرهنگ فارسی

آئین زردشتی.

جمله سازی با دین بهی

💡 چو بهرام بر شد به تخت مهی ازو تاره شد باز دین بهی

💡 نگیرد ازو راه و دین بهی مرین دین به را نباشد رهی

💡 چو گشتاسپ شاهی که دین بهی پذیرفت و زو تازه شد فرهی

💡 زن و خواسته باشد اندر میان چو دین بهی را نخواهی زیان

💡 به شمشیر گیتی بگیرد همی که دین بهی را پذیرد همی

خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز