دموستن

لغت نامه دهخدا

دموستن. [ دِ مُس ْ ت ِ ] ( اِخ ) رجوع به دمستنس شود.

جمله سازی با دموستن

آدلر معتقد بود در تمام افراد، بعضی از اندام‌ها از بعضی اندام‌های دیگر ضعیف‌ترند و این باعث آسیب‌پذیری افراد در برابر بیماری‌ها می‌شود. افراد با انجام دادن کارهایی سعی می‌کنند که ضعف اندام حقیر خود را به شکلی افراطی جبران کنند. مانند دموستن سخنران معروف آتنی که لکنت زبان داشت. او با گذاشتن سنگ ریزه‌ها در دهانش، بر مشکل لکنت زبانش غلبه کرده و تبدیل به یک سخنران معروف شد.
در آینده او را یکی از ده سخنران و لوگوگراف شبه‌جزیره آتیکا دانستند. لونگینوس بر این باور بود که دموستن به آهنگ سخنان بزرگ، شور زندگی، گستردگی، آمادگی و تندی رسیده بود. سیسرون او را سخنرانی تمام‌عیار می‌داند که هیچ کاستی‌ای ندارد؛ و کوئنتیلی او را استاندارد سخنرانی و سخنرانی به تنهایی برخاسته در میان همه سخنرانان می‌داند.
دموستن از سخنوران بزرگ امريكاست. او در فن خطابه پى در پى با شكست روبرو مىشد و زبانش مى گرفت. و براى تكميل فن خطابه، در زير زمين، به تمرين مىپرداخت.
او رساله‌ای در مورد قوانین و مقررات راه‌آهن (۱۸۴۵) منتشر کرد. رساله دیگری در مورد معادن در سال ۱۸۴۹ نوشت و نامه‌ای مهم به لرد جان راسل در مورد «اصلاحیه دادگاه‌های حقوق عمومی» (۱۸۵۱) نگاشت و رساله «دربارهٔ سلطنت» دموستن را در سال ۱۸۷۵ ترجمه کرد.
دموستن از آریوبرزن و سه پسرش می‌گوید که اخیراً شهروند آتن شده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لحظه
لحظه
عمیق
عمیق
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
مریم
مریم