دمامین

لغت نامه دهخدا

دمامین. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است به صعید. ( منتهی الارب ). دهی بزرگ است به صعید در شرق نیل و بستانها و نخل فراوان دارد، و از آن ده است بدرالدین محمدبن ابی بکر مؤلف تعلیق الفرائد. ( از یادداشت مولف ).

جمله سازی با دمامین

بدرالدین، محمد بن ابی‌بکر دمامینی (۱۳۶۲ - ۱۴۲۴) قاضی، خطیب، زبان‌شناس، خوشنویس، نویسنده، ادیب و شاعر مصری بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحویل
تحویل
ایده آل
ایده آل
تمسک
تمسک
محنت
محنت