لغت نامه دهخدا دم جنبان. [ دُ جُم ْ ] ( نف مرکب ) که دم جنباند. که در حال جنباندن دم است. ( یادداشت مؤلف ). || متملق. متبصبص. چاپلوس. ( یادداشت مؤلف ).- دُم جنبان شدن؛ جنبانیدن دم. کنایه از تملق و چاپلوسی کردن: موبموی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان شده.مولوی.