دم جنبان

لغت نامه دهخدا

دم جنبان. [ دُ جُم ْ ] ( نف مرکب ) که دم جنباند. که در حال جنباندن دم است. ( یادداشت مؤلف ). || متملق. متبصبص. چاپلوس. ( یادداشت مؤلف ).
- دُم جنبان شدن؛ جنبانیدن دم. کنایه از تملق و چاپلوسی کردن:
موبموی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده.مولوی.

فرهنگ فارسی

که دم جنباند. که در حال جنباندن دم است.

جمله سازی با دم جنبان

موبه موی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال قهوه فال قهوه فال چوب فال چوب فال جذب فال جذب