داوی

لغت نامه دهخدا

داوی. [ وی ی ] ( ع ص ) دوات دار. دویت دار.
داوی. [ وی ی ] ( ع اِ ) آن شیرکه بر سر آن پوستکی تنک بسته بود. ( مهذب الاسماء ).
داوی. ( اِخ ) شیمیست مشهور انگلیسی بسال 1778 متولد شده و به سال 1829 م. درگذشته است و در شیمی کشفیاتی دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
داوی. ( اِخ ) نام موضعی است در شمال شازری به جنوب شرقی خیوه.

فرهنگ فارسی

نام موضعی است در شمال شارزی به جنوب شرقی خیوه

دانشنامه عمومی

داوی ( به لاتین: Dawei ) یک شهر در میانمار است که در ناحیه تانینتاریی واقع شده است.
جمعیت این شهر در سال ۲۰۰۴ میلادی ۱۳۹٬۹۰۰ نفر بوده است.

جمله سازی با داوی

بکتاش سیاووش زاده ۱۳۶۲ در ولسوالی کوهستان ولایت کاپیسا می‌باشد. تحصیلات متوسطه خود را در سال ۱۳۸۲ از لیسه عالی عبدالهادی داوی به پایان رسانید. از سال ‍۱۳۸۱ کار خبرنگاری را ابتدا با نشریه نونهالان شروع کرد و مدتی نیز با تلویزیون طلوع همکاری کرد. وی از سال ۱۳۸۶ تعلیمات خبرنگاری خود را به صورت آنلاین و حضوری در بریتانیا، سریلانکا و پاکستان دید.
گر دلی داری دو عالم را به داوی برفکن کس ندیدم برده باشد از هراسان باختن
گوشه چشمی اگر باشد ازان نقش مراد می توان صائب دو عالم را به داوی باختن
تلویزیون آریا، شبکه‌ای تلویزیونی در کابل، افغانستان مخصوص برای اطفال و نوجوانان است. این تلویزیون در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۱۱ (میلادی) توسط عبدالغفار داوی تأسیس شده‌است و نشرات ۲۴ ساعته دارد. هدف تلویزیون آریا، آموزش دادن کودکان و نوجوانان و فراهم کردن زمینه برای ترقی آن‌ها است. ٰتیم خلاق این کانال کوشش برای ایجاد پیام‌ها و برنامه‌های مؤثر برای کودکان و نوجوانان است.
در نگر همت ما را که به داوی فکنیم دو جهان را که نهان برده عیان باخته‌ایم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پاداش یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز