خلل کردن

لغت نامه دهخدا

خلل کردن. [ خ َ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خراب شدن. ویران گشتن. خراب گشتن:
این سرایی است که البته خلل خواهد کرد
خنک آن قوم که در بند سرای دگرند.سعدی.چو دور جوانی خلل می کند
بپایان پیری چه امید ماند.سعدی.

فرهنگ فارسی

خراب شدن ویران گشتن

جمله سازی با خلل کردن

زان همه ملک با خلل کردن زان همه خطبه‌ها بدل کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
نار یعنی چه؟
نار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز