لغت نامه دهخدا
خاک در. [ ک ِ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) خاک آستانه در. کنایه از دنیاست. ( آنندراج ).
خاک در. [ ک ِ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) خاک آستانه در. کنایه از دنیاست. ( آنندراج ).
خاک آستانه در کنایه از دنیاست
💡 یکی از راه های ممکن برای تحلیل خصوصیات گرمایی خاک، تجزیه و بررسی تغییرات دمای خاک در مقابل قانون فوریه عمق است.
💡 بر من مفشان تو دست تا نفشانم از دست تو بر سر همه خاک در و دشت
💡 چه کند سیل گرانسنگ به همواری دشت؟ خاک در دیده دشمن به مدارا زدهام
💡 ای روی دلها سوی تو محراب جان ابروی تو خاک در هندوی تو در چشم انجم توتیا
💡 فرسایش خاک در ۷۰ درصد از زمینهای کشاورزی وجود دارد و چرای بیش از حد نیز به فرسایش خاک کمک میکند.
💡 کلیهٔ عوامل بالا سبب شدهاست سالانه بهطور متوسط فرسایش خاک در استان حدود ۲۵ تن در هر هکتار باشد.