حسن بهاری

لغت نامه دهخدا

حسن بهاری. [ ح َ س َ ن ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن طاهر دهلوی درگذشته 909 هَ. ق. او راست: مفتاح الفیض و جز آن. ( هدیةالعارفین ج 1 ص 289 ).

فرهنگ فارسی

ابن طاهر دهلوی اوراست مفتاح الفیض و جز آن

جمله سازی با حسن بهاری

بزرگ لشگری در سال ۱۳۰۲ در خانواده ای که همگی با موسیقی آشنا بودند در تهران زاده شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به موسیقی روی آورد. وی در سن پانزده سالگی به تشویق مادرش، برای فراگیری علم موسیقی، ویولن را نزد او فرا گرفت. چندی بعد کمانچه را از موسیقیدانانی چون حسن بهاری (دایی او و مسئول ارکستر دربار ناصرالدین‌شاه قاجار) و علی‌اصغر بهاری (پسر خاله خود و نوازنده نامی کمانچه) فرا می‌گیرد.
رشک آن حسن بهاری چو شود آفت باغ موسم گل، به تماشای خزان برخیزم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انس
انس
شی
شی
اندر
اندر
سرشک
سرشک