حدودی

لغت نامه دهخدا

حدودی. [ ح َ دَ دا ] ( اِخ )نام جائی است. ( منتهی الارب ). رجوع به حدوداء شود.

فرهنگ فارسی

نام جائی است

جمله سازی با حدودی

این وضعیت کلی در قرون وسطی پس از ورود قبایل کوچ نشین ترک از آسیای مرکزی که زنانشان پوشش سر نداشتند تا حدودی تغییر کرد. با این حال، پس از تمرکز صفویان در قرن شانزدهم پوشش سر به عنوان پوشش استاندارد برای زنان در مناطق شهری در سراسر امپراتوری ایران تعریف شد.
پوشیدن حجاب و سایر لباس‌ها - مانند نقاب، چادر یا برقع - اغلب به‌عنوان عرف مورد نیاز اسلام اشتباه گرفته می‌شود. با این حال، این پوشش به اصطلاح یکی از ارکان پنج‌گانه اسلام نیست، و هم قرآن (کتاب مقدس اسلام) و هم حدیث (روایات یا سخنان محمد) در مورد پوشش مناسب تا حدودی مبهم هستند.
بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، بیشترین سهم صادرات کشور مربوط به پتروشیمی و میعانات گازی است؛ بنابراین، در شش‌ماهه اول سال ۱۴۰۲ به میزان ۲۲٫۹ میلیون تن محصولات پتروشیمی به ارزش حدودی ۹٫۰ میلیارد دلار به خارج از کشور صادر شده است.
این رشته تا حدودی با زمینه ژنتیک مولکولی که از پیشگامان آن می‌توان به تئودوسیوس دابژنسکی و ای.بی.فورد اشاره کرد، قرابت دارد. آن‌ها تلاش کردند با ادغام نمودن این دو علم، از طریق فعالیت میدانی، موضوعاتی را که اساس ژنتیکی دارند بررسی و مطالعه کنند، درست بر خلاف گذشته که بررسی این مسائل تنها در آزمایشگاه‌ها قابل اجرا بود.[نیازمند منبع]
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل یعنی چه؟
تعامل یعنی چه؟
خاطرات یعنی چه؟
خاطرات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز