جوهر فعال

لغت نامه دهخدا

جوهر فعال. [ ج َ / جُو هََ رِ ف َع ْعا ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) عقل عاشر، چه حکما گویند که سوای نه فرشته و هشت فلک همه عالم را بحکم حق تعالی عقل عاشر آفریده است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

عقل عاشر چه حکما گویند که سوای نه فرشته و هشت فلک همه عالم را بحکم حق تعالی عقل عاشر آفریده است.

جمله سازی با جوهر فعال

زین سخن جوهر فعال برآشفت و بگفت کای تنگ مایه زفهم رصد علم و عمل
بگوشه گیری عنقا که جوهر فعال ندید صورت او جز بصفحه پندار
سحر به رخصت قدرت بر آسمان رفتم شدم به سیر شبستان جوهر فعال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاسد
فاسد
محنت
محنت
طعمه
طعمه
هورنی
هورنی