جرجره

لغت نامه دهخدا

( جرجرة ) جرجرة. [ ج َ ج َ رَ ] ( ع مص ) آواز کردن شراب. ( منتهی الارب ). آواز کردن شراب در گلوی خورنده آن. ( از اقرب الموارد ). || شراب با آواز خورانیدن کسی را. ( از منتهی الارب ). || آواز کردن گلو. ( منتهی الارب ). || آواز گلوی شتر. آواز کردن گلوی شتر. ( از اقرب الموارد ). || با آواز فروبردن آب از حلق. ( منتهی الارب ). || آب خورانیدن به کسی. ( از ذیل اقرب الموارد بنقل از لسان ). || آواز کردن آتش. ( از ذیل اقرب الموارد ). و منه عندبعضهم «یجرجرنی بطنه نار جهنم » ( ذیل اقرب الموارد ). || ( اِ ) گیاهی است خوشبوی. ( منتهی الارب ). || ( مص ) پرحرفی کردن. ( از دزی ). || پی درپی کشیدن از طرفی به طرف دیگر. ( از دزی ).
جرجرة. [ ] ( ع اِ صوت ) غرغر آوازی که از جوف برآید: و فی الحدیث «الذی یأکل فی اناء من فضة، انما یجرجر فی جوفه؛ ای یحدر فیه نار جهنم فجعل للشرب و الجرع جرجرة و هو صوت وقوع الماء فی الجوف » ابوعبید هروی.

جمله سازی با جرجره

جرجره (به عربی: جرجرة) یک روستا در سوریه است که در حماه واقع شده‌است. جرجره ۷۷۲ نفر جمعیت دارد.
بلندترین قله جرجره لاله خدیجه نام دارد که با بلندای آن ۲٬۳۰۸ متر در قسمت جنوبی جرجره واقع شده‌است.
کوهستان جُرجُره (عربی: جبال جرجرة) نام زنجیره‌ای از کوه‌ها در سرزمین قبایلی الجزایر است. جرجره بخشی از کوهستان اطلس تلی است که خود جزئی از رشته‌کوه‌های بزرگ‌تر اطلس است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کصخل یعنی چه؟
کصخل یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز