جائز الخطا

لغت نامه دهخدا

جائزالخطا. [ ءِ زُل ْ خ َ ] ( ص مرکب ) آنکه از خطا مصون نباشد. آنکه دستخوش اشتباه و خطاست. غیر معصوم: آدمی جائز الخطاست. انسان جائز الخطاست.

فرهنگ فارسی

آنکه از خطا مصون نباشد

جمله سازی با جائز الخطا

و شايد به خاطر همين مشكل، فخر رازى در تفسيرش گرفتار توجيهى شده كه خالى ازاشكال نيست، او مى گويد: از اين آيه نتيجه مى گيريم كه هيچ عصرى از اعصار خالى ازشاهد و گواهى بر مردم نيست، شاهد و گواه بايد جائز الخطا نباشد وگرنه او هم نيازبه شاهد و گواه ديگرى دارد، و اين امر به صورت تسلسل تا بينهايت ادامه خواهد يافت، نتيجه اينكه در هر عصرى بايد جمعيتى باشند كه گفتارشان حجت باشد و اين راهى ندارد جز اينكه بگوئيم اجماع امت، حجت است (يعنى مجموع مردم هر زمان بطور دست جمعى هرگز راه خطا نمى پويند).

جالب توجه اينكه مفسر معروف (فخررازى ) كه به تعصب و شك آورى معروف است،اين حقيقت را پذيرفته (هر چند غالب مفسران اهل تسنن، با سكوت، از اين مساءله گذشته اند!) و مى گويد: (خداوند مؤ منان را به همراه بودن با صادقين دستور داده، بنابراين آيه دلالت بر اين دارد كه: آنها كه جائز الخطا هستند بايد به كسى اقتدا كنند كه معصوم است، تا در پرتو او از خطا مصون بمانند، و اين معنى در هر زمانى خواهد بود