تکاهل

لغت نامه دهخدا

تکاهل. [ ت َ هَُ ] ( مص ) مصدر تفاعل مصنوع از کاهلی فارسی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). خود را کاهل نمودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).

جمله سازی با تکاهل

جانشین ساز علی را و خلافت بخشا حکم سختی است تکاهل مکن و سهل مگیر
گر نبودی از تکاهل ای فتی خایه از مرغان گرفتی در هوا
آن‌گونه پلیدست رویت‌ که ز نصرت از کشتن او طبع ترا هست تکاهل
در عیان گر به ثنای تو تکاهل رخ داد در نهان کام تغافل نزدم تا بکنون
اگر روزی تکاهل رفت در کار نه لشکر بود موجود و نه دینار