تحیل

لغت نامه دهخدا

تحیل. [ ت َ ح َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) حذاقت و جودت نظر و قدرت بر تصرف. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || انصراف از چیزی و برگشتن بسوی غیر آن. ( از قطر المحیط ). رجوع به تحول شود.

فرهنگ فارسی

قدرت بر تصرف یا انصراف از چیزی و برگشتن بسوی غیر آن.

جمله سازی با تحیل

از ۱۳۰۹ دانشجوی مشغول به تحصیل در سال تحیلی ۱۳۸۹–۱۳۸۸ در زمینه مهندسی مکانیک، ۷۵۵ نفر دانشجوی دوره کارشناسی و ۵۵۴ نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا بودند.
در تحیل ساقی این بزم ساغر چیده است تا به‌ کی بینم پر طاووس و مستیها کنم
یک اندازه‌گیری که بوم‌شناسان برای این منظور به کار می‌برند شاخص شانون-واینر یا اطلاعات است. این شاخص یک فرمول ریاضی است که از نظریهٔ اطلاعات گرفته شده‌است که به وسیلهٔ مهندسان برای تحیلی بازدهی انتقال داده در خط‌های تلفن توسعه یافته‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت
اسرع وقت
امجق
امجق
گاییدن
گاییدن
فال امروز
فال امروز