تامیم

لغت نامه دهخدا

تأمیم. [ ت َءْ ] ( ع مص )آهنگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن. ( زوزنی )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن: تأمیم البترل؛ ملی کردن نفت.

فرهنگ فارسی

آهنگ کردن ٠ قصد کردن

جمله سازی با تامیم

پیروزی در نبرد همیشه نتیجه برنامه‌ریزی فاتح نیست. این تنها شایستگی‌های فاتح نیست که تعیین‌گر است؛ بلکه اشتباهات مغلوب نیز هست. این قاعده قابل تامیم به جبهه آفریقای جنگ است. این اشتباهات بریتانیایی‌ها، در بسیاری موارد مربوط به پیش از جنگ، بود که پیروزی‌های ما را ممکن ساخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
خواجه یعنی چه؟
خواجه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز