بغور

لغت نامه دهخدا

بغور. [ ب ُ ] ( ع مص ) افتادن پروین و دلیل باران گردیدن. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). فرورفتن پروین و برانگیختن باران و دلیل بودن آن بر باریدن آن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با بغور

آن دشمن دوست بود دیدی که چه کرد یا اینکه بغور او رسیدی که چه کرد
ساقی تو بغور من درویش برس بر حال دلم ز رحمت خویش برس
مرا بدین نرسد سرزنش، کجا برسد نهایت سخن کس بغور صنع اله
ای چون مغ سه روز بگور اندر کی بینمت اسیر بغور اندر
جهانداری بغوری کی توان داد سلیمانی بموری کی توان داد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز