بریش

لغت نامه دهخدا

بریش. [ ب َ ] ( اِ ) اسپ چپار، که خجکها دارد بخلاف رنگ خود. ( منتهی الارب ). اسپ چپار که خجکهای سفید یا سیاه بخلاف لون آن دارد. ( آنندراج ). به معنی أبرش است. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به ابرش شود.
بریش. [ ب َ ] ( اِ ) مخفف ابریشم. ( آنندراج از فرهنگ سکندرنامه ). و رجوع به بریشم شود.
بریش. [ ب ِ ] ( اِمص ) پاشیدن و فرونشاندن. ( برهان ). تبدیل بریز است.( آنندراج ). پاشیدگی و فرونشاندگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پاشیدن و فرو نشاندن تبدیل بریز است.

دانشنامه عمومی

بریش ( به عربی: بریش ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان ام البواقی واقع شده است. بریش ۱۶٬۲۷۴ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با بریش

بریش به همراه دو دانشمند دیگر، راینر وایس و کیپ تورن، به دلیل تلاش‌های خود در زمینه آشکارساز لایگو و مشاهده امواج گرانشی، جایزه نوبل فیزیک سال ۲۰۱۷ را دریافت کردند.
بریش (به عربی: بریش) یک شهرداری در الجزایر است که در استان ام‌البواقی واقع شده‌است. بریش ۱۶٬۲۷۴ نفر جمعیت دارد.
آنتیموان چاه بریش یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر رندان استان سیستان و بلوچستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، آنتیموان است.سنگ میزبان این اندیس کالر ملانژ است و دیرینگی آن به دوران کرتاسه بالایی می‌رسد.
معلوم نشد که بریشان جهان چه کرد؟ در حق هر دو آن فلک اندر نهان چه کرد؟
تو ای مسلمان که اسلام را به ننگ آری بروز خویش بگری و بریش خویش بخند
چاه بریش یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر رندان استان سیستان و بلوچستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال کارت فال کارت فال مکعب فال مکعب