بریده زبان

فرهنگ عمید

= زبان بریده

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه زبان او را بریده باشند. ۲- خاموش ساکت.

جمله سازی با بریده زبان

💡 پیوسته باد عزت و فر و جلال او بد گوی را بریده زبان و گسسته دم

💡 وگر به کوه گران امتحان تیغ کند ز صلب خاره زند شعله سر بریده زبان

💡 حدیث گوید چون گوهر و بریده زبان غذا نجوید جز عنبر و دریده شکم

💡 دشمنت را بریده زبان و بریده سر زان خامه بریده سر دو زبان کند

💡 رنگین سخن گمان نبری خویش را، کلیم کز خامهٔ بریده زبان خون چکیده است

کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز