برگشاد. [ ب َ گ ُ ] ( مص مرکب مرخم، اِمص مرکب ) برگشادن. رجوع به برگشادن شود. برگشاد. [ ب َ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. سکنه آن 160 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
دهی ات از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار.
جمله سازی با برگشاد
چو سام آن چنان گنجدژ برگشاد جهان کرد از گنج جمشید یاد
دو صدف را روی بر رو برگشاد حقهٔ سی و دو لؤلؤ برگشاد
دلش زان شبان اندکی برگشاد که زیبامنش بود و زیرکنهاد
گفت چون آتش بدیدم آن زمان برگشاد از حال خود آتش زفان
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد آن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد