برگت

برگت در ساده‌ترین معنای لغوی، ترکیب «برگ + ت» است و به‌معنای «برگ تو» می‌آید. در زبان شعر، این تعبیر به‌صورت استعاری برای اشاره به دارایی، شکوفایی، و گاه جوانی و توانایی فرد استفاده می‌شود و نمادی از توان و هستی آدمی آمده است.

معنای دیگر این کلمه در حوزه گیاه‌شناسی است. این واژه در برخی منابع به نام درخت «انجیر معابد» اطلاق می‌شود. این گیاه از تیره توت بوده و در مناطق گرمسیری رشد می‌کند. برگ‌های پهن و گسترده آن، سبب توجه ویژه در فرهنگ‌ها و آیین‌های گوناگون شده و جایگاه نمادین یافته است.

در نتیجه، برگت هم می‌تواند در معنای شاعرانه‌اش به نشانه دارایی، شکوفایی و هستی فرد تعبیر شود، و هم در معنای گیاهشناختی به نام خاص یک درخت بازگردد. این دو کاربرد در ظاهر جدا از هم‌اند، اما هر دو ریشه در پیوند با مفهوم برگ و رویش دارند.

لغت نامه دهخدا

برگت. [ ب َ گ َ ]( از هندی و اردو، اِ ) انجیر معابد، که نوعی گیاه است. ( فرهنگ فارسی معین ). لِوَر. و رجوع به لور شود.

جمله سازی با برگت

از سر تا پا گلی ای شاخ نازک که برگت شیوه است و میوهات ناز
بنشین و بط باده ستان از بت ساده زان پیش که برگت ببرد مرگ به ناگاه
شاخ و برگت نیکنامی، بیخ و بارت سعی و علم این هنرها، جمله از آموزگار آورده‌ای
یک ذرّه به مرگِ خویشتن برگت نیست پنداشتهای که جاودان خواهی زیست
ساز و برگت حاجت افزاید ببین فانوس را چون بیابد شمع را محتاج پیراهن شود
چون درخت سدره بیخ آور شو از لا ریب فیه تا نلرزد شاخ و برگت از دم ریب المنون