این طرف

لغت نامه دهخدا

این طرف. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب، ق مرکب ) این جانب. این سو. ( فرهنگ فارسی معین ). این کنار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

این جانب این سو. یا این طرف آن طرف. اینجا و آنجا.

جمله سازی با این طرف

از پایان دهه ۷۰ قرن ۲۰ به این طرف، صنایع خدماتی چین پیشرفت قابل ملاحظه‌ای حاصل کرده‌است.
در آوریل ۱۸۲۷، با محاصره ایروان، پاسکویچ به سمت ارس حرکت کرد تا نخجوان، قلعه عباس‌آباد و خانات نخجوان را در دست بگیرید و از این طریق پادگان ایروان را از فرصت دریافت هرگونه کمک از این طرف محروم کند. برای کارزار انتخاباتی در نخجوان ۱۴ گردان، ۱۴ جوخه، ۶ هنگ قزاق و ۴۲ اسلحه تعیین شد.
من به میان این طرف اشک‌فشان شدم چو شمع از سر آنکه خیره شد از سر ناز دلبرم
یک چند رندند این طرف در ظل دل پنهان شده و آن آفتاب از سقف دل بر جانشان تابان شده
حزب خانوادهٔ آلمان حزبی سیاسی در آلمان است. این حزب در ۱۹۸۱ تأسیس شد و رهبر آن از ۱۹۸۹ به این طرف فرانس جوزف بریر بوده‌است.
گفت در آب و گل نه‌ای سایه توست این طرف برد تو را از این جهان صنعت جان ربای من
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان