باجناغ

باجناغ به معنای همسر برادر همسر است و در فرهنگ ایرانی به عنوان یک رابطه خانوادگی مهم شناخته می‌شود. این ارتباط به واسطه ازدواج و پیوندهای خانوادگی، نقش مهمی در تقویت روابط اجتماعی و اقتصادی میان خانواده‌ها ایفا می‌کند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، باجناغ به عنوان یک مشاور و حامی در زمان‌های مختلف محسوب می‌شود و در مراسم‌های مختلف خانوادگی نیز حضور فعال دارد. برای گنجاندن این واژه در مراسم‌های خانوادگی، می‌توان او را به عنوان یکی از شخصیت‌های کلیدی دعوت کرد. در مراسم‌های عروسی، تولد یا جشن‌های دیگر، باجناغ می‌تواند به عنوان نماینده خانواده در کنار عروس و داماد حضور یابد. همچنین می‌توان در برنامه‌ریزی مراسم‌ها، نظرات و پیشنهادات باجناغ را در نظر گرفت تا حس تعلق و مشارکت او در خانواده تقویت شود.

لغت نامه دهخدا

باجناغ. [ ج َ ] ( ترکی، اِ ) باجناق. شوهر خواهر زن نسبت بشوهر خواهر دیگر. نسبت دو مرد با یکدیگر که هر یک شوهر یکی از دو خواهر باشد. هم پاچه. هم ریش. هم زلف. هم داماد. هم دندان. سِلف.

فرهنگ عمید

دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هرکدام نسبت به دیگری باجناغ خوانده می شود، هم زلف.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) دو مرد را که دو خواهر را در ازدواج دارند نسبت بهم باجناق گویند همریش همزلف.

جملاتی از کلمه باجناغ

دکتر حسین معاون داماد وثوق‌الدوله و باجناغ دکتر علی امینی بود.
باجناغ و جاری. در فارسی افغانستان به باجناغ، باجه می‌گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم