اکن

کلمه «آکن» مخفف «آکننده» است و در زبان فارسی به معنای کاری که انجام‌دهنده یا عامل چیزی است، به کار می‌رود. معنای دقیق «آکن» اشاره دارد به فرد یا وسیله‌ای که عملی را انجام می‌دهد یا تأثیرگذار بر موضوعی خاص است و می‌تواند در ترکیب با دیگر واژه‌ها مفهوم ویژه‌ای پیدا کند. این واژه در شکل مرکب در متون قدیمی و ادبی زیاد دیده می‌شود و نمونه‌های آن شامل «پشم‌آکن»، «قزآکن»، «جوزآکن» و «سحرآکن» است. در هر یک از این ترکیبات، «آکن» نقش فعل‌کننده یا تأثیرگذار را دارد؛ مثلاً «پشم‌آکن» به کسی گفته می‌شود که پشم می‌چیند یا جمع‌آوری می‌کند. کاربرد مرکب «آکن» نشان‌دهنده انعطاف واژه در زبان فارسی و توانایی آن برای ساخت اصطلاحات مختلف بر اساس عمل یا ویژگی فرد است. شناخت معنای این واژه و کاربرد آن در ترکیبات کمک می‌کند تا متون ادبی، تاریخی و روزمره‌ای که از این کلمات مرکب استفاده کرده‌اند، به درستی فهمیده شوند.

لغت نامه دهخدا

( آکن ) آکن. [ ک َ ] ( نف مرخم ) مخفف آکننده، و از آن کلماتی مرکب توان کرد، چون پشم آکن، قزاکن، جوزآکن، سحرآکن؛ آنکه پشم، قز، جوز، و سحر آکند.
اکن. [ اَ ک ِ ] ( ترکی، اِ ) کتف. || کشت. ( شرفنامه منیری ).

فرهنگ عمید

( آکن ) ۱. = آکندن
۲. آکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): پشم آکن.

فرهنگ فارسی

( آکن ) مخفف آکننده
کتف کشت

دانشنامه عمومی

آکن. آکن ( Aken ) شهری است در ایالت زاکسن - آنهالت آلمان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَکُن: خواهم بود
معنی لَمْ أَکُن: نبودم و نیستم
معنی شَقِیٌّ: بدبخت (عبارت "و لم اکن بدعائک رب شقیا " یعنی دعای من نزد تو هرگز بینتیجه نبوده است )
معنی لَّا تَغْفِرْ: که نیامرزی (در عبارت "وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ ﭐلْخَاسِرِینَ"چون شرط واقع شده برای جمله بعدی جزم گرفته )
معنی دُعَائِکَ: خواندن تو -طلب کردن ازتو(عبارت "وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیّاً " به این معنی است که: پروردگارا ! من همواره به سبب دعای خود قرین سعادت بودهام و هر وقت تو را میخواندم اجابتم میفرمودی، بدون اینکه مرا شقی و محروم سازی )
ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)