اکسیر رنگ

لغت نامه دهخدا

اکسیررنگ. [ اِ رَ] ( اِ مرکب ) کنایه از شراب. ( آنندراج ):
بده به دست من اکسیررنگ ای ساقی
که همچو برگ خزان دیده است رخسارم.صائب تبریزی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از شراب

جمله سازی با اکسیر رنگ

بده به دست من اکسیر رنگ را ساقی که همچو برگ خزان دیده است رخسارم
تلاش دولت اکسیر رنگ زرد حزین نگشته تا مس قلب تو کیمیا عبث است