اولیا

اولیا (جمع «ولی») واژه‌ای است که در زبان فارسی و عربی به معانی مختلفی به کار می‌رود، اما به طور کلی به کسانی گفته می‌شود که دارای مقام و جایگاه ویژه‌ای هستند و نقش حمایتی، راهنمایی یا سرپرستی دارند. این واژه در متون دینی، حقوقی و عرفی کاربردهای متفاوتی دارد.

معانی و کاربردها

در معنای سرپرست و نگهبان: یکی از معانی اصلی اولیا اشاره به کسانی دارد که نقش سرپرستی، مراقبت یا نگهبانی دارند. این کاربرد در متون حقوقی و عرفی دیده می‌شود، جایی که «ولی» به معنای قیم یا سرپرست قانونی یک فرد است.

در معنای دوستان و نزدیکان خدا: در متون دینی و عرفانی، اولیا به افرادی گفته می‌شود که به خدا نزدیک بوده و از الطاف و عنایت خاص الهی برخوردارند. این افراد به عنوان دوستان صالح خدا یا اولیاءالله شناخته می‌شوند و مورد احترام ویژه‌اند.

در معنای صاحب اختیار و قدرت: گاهی ولی به معنای صاحب اختیار، حاکم یا کسی است که قدرت و مسئولیت اداره امور را دارد. در این کاربرد، شخص ولی، کسی است که بر امور نظارت و کنترل دارد.

لغت نامه دهخدا

اولیا. [ اَ ل ِ ] ( اِ ) اولیاء. دوستان خدا و مردمان مقدس و پارسا. ( ناظم الاطباء ). دوستان و نزدیکان قرابت ونزدیکان خدا. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ):
آنجا که رزم جویی دیماه دشمنانی
وانجا که بزم سازی نوروز اولیایی.فرخی.خواجه بزرگ و اولیا و حشم برسیدند. ( تاریخ بیهقی ). و مردم شهر آمدن گرفت فوج فوج... و اولیا و حشم و لشکریان و شهریان که بحقیقت بر تخت ملک این روز بود. ( تاریخ بیهقی ). خوارزمشاه بار داد و اولیا و حشم بیامدند. ( تاریخ بیهقی ).
هر چار چار حد بنای پیمبری
هر چار چار عنصر ارواح اولیا.خاقانی.حق تعالی از غم وخشم خصام
کی گذارد اولیا را در غرام.مولوی.اولیا اطفال حقند ای پسر
در حضور و غیبت ایشان باخبر.مولوی.- اولیای امور؛ کسانیکه مصدر کارها هستند.
- اولیای دولت؛ وزرا و کارگزاران دولت. ( ناظم الاطباء ). امرا و ارکان دولت. ( آنندراج ).
- اولیا شدن؛ مرشدشدن. ( ناظم الاطباء ).
اولیا. [ اَ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان یوسف آبادپائین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد دارای 345تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 شود.

فرهنگ عمید

= ولی۲: اولیا اطفال حق اند ای پسر / غایبی و حاضری بس باخبر (مولوی: ۳۳۹ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ولی. ۱ - خداوندان: اولیای امور. ۲ - یاران دوستان. ۳ - دوستان خدا عارفان اولیائ الله. توضیح ایرانیان و ترکان گاه این کلمه را بجای مفرد بکار برند: اولیا عطا اولیاچلبی اولیا سمیع. یا اولیائ ی امور. خداوندان کارها بزرگان کشور. یا اولیائ ی حق. دوستان خدا خدا دوستان عارفان.
اولیائ. دوستان خدا و مردمان مقدس و پارسا.

دانشنامه عمومی

اولیا ( اودیا: ଓଳିଆ ) یک ظرف بسته است که از نی یا بامبو ساخته می شود. به طور سنتی از الیا برای ذخیره برنج و ذرت استفاده می کنند. از آن در مناطق قبیله ای اودیشا و سایر ایالات هند استفاده می شود. در درجه اول از آن برای حفظ دانه ها استفاده می کنند.
طناب های اولیه توسط نی ساخته می شوند. طناب ها به گونه ای محکم شده اند که به صورت گرد به نظر می رسند و مورا نام دارند. بستن یک مورا در بالای دیگری یک ظرف گرد را می سازد.
اولیا (روسیه). اولیا ( به لاتین: Olya ) یک روستا در استان آستراخان روسیه است.

دانشنامه آزاد فارسی

(به معنی دوستان و نزدیکان خدا) کسانی که از هر نوع فساد و آلودگی و نیز خوف و حزن مصون اند و خداوند وجود آن ها را برای خود خالص گردانیده و تحت ولایت خود گرفته است. آنان اراده نمی کنند مگر آنچه را که خداوند اراده می کند و ارادۀ آن ها محو در ارادۀ حق است. این اصطلاح برگرفته از آیات قرآن است (بقره، ۲۵۷؛ انفال، ۳۴؛ یونس، ۶۲). آنان ولیّ و مقرّب حضرت حق اند. تفاوت میان انبیا و اولیا در این است که آنچه ولی خبر می دهد به الهام قلبی او مربوط است و آنچه نبی خبر می دهد، به عالم وحی تعلق دارد. اولیا از پیامبران تبعیت دارند و دعوت آنان را در میان مردم تصدیق می کنند و رواج می دهند. عرفا می گویند: از دل اولیای حق به ذات حق دریچه ای گشوده است که آنان از آن دریچه به ذات حق می نگرند.

جملاتی از کلمه اولیا

هر دعائی که کرده اند و کنند اولیا در حق اولوالا الباب
انجمن اولیا و مربیان جلسه‌ای در هر مدرسه از اولیای دانش‌آموزان و مربیانشان است که در آن موضوعات مرتبط با عملکرد دانش‌آموزان به بحث گذاشته می‌شود.
خدایا! من به مدد تو سینه سخت دشمنم فلان پسر فلان را دفع می‌کنم و از شرّ او به تو پناه می‌آورم، پس مرا از گزند او کفایت کن بدانسان که کفایت کردی پیامبران و اولیا و بندگان، شایسته‌ات را از گزند فرعونها، و دشمنان سرکشت، و از شرّ همه خلقت به مهرت ای مهربان‌ترین مهربانان، همانا تو بر هر چیز توانایی، و خدا ما را بس است و چه نیکو وکیلی است.
ای اولیا ز خرمن جود تو خوشه چین وی اصفیا ز گنج عطای تو با نوا