اعتناش

لغت نامه دهخدا

اعتناش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دست در گردن یکدیگر انداختن در حرب. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). دست در گردن یکدیگر انداختن در جنگ. ( ناظم الاطباء ). || ستم کردن بر کسی. || بقهر و باطل گرفتن از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || دو دست بر زمین نهادن. || مجامعت کردن. || بیوکندن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ).

جمله سازی با اعتناش

نسبت به اعتناش خزف بهتر از گهر با قوت غناش گهر کمتر از خزف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره
چیره
هول
هول
تکه
تکه
کس خل
کس خل