تکه

تکه

این واژه در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که می‌توان آن‌ها را به صورت جامع و قابل فهم به شرح زیر بیان کرد:

قطعه یا پاره‌ای از چیزی: تکه به معنای بخشی از یک شیء یا ماده است که به صورت جداگانه یا کوچکتر از کل آن وجود دارد. به عنوان مثال، یک تکه کاغذ، یک تکه نان یا یک تکه پارچه به معنای قطعاتی از این مواد است.

بز نر: تکه به بز نر اشاره دارد، به ویژه بزی که به عنوان رهبری گله عمل می‌کند و پیشاپیش سایر بزها حرکت می‌کند. این کاربرد به نقش حیاتی این حیوان در مدیریت و هدایت گله اشاره دارد.

لقمه: تکه همچنین به معنای لقمه‌ای از غذا است. در این زمینه، به بخش کوچکی از غذا که برای خوردن برداشته می‌شود، اشاره دارد. به عنوان مثال، یک تکه کیک به معنای یک بخش کوچک از کیک است که برای صرف غذا انتخاب شده است.

لغت نامه دهخدا

تکه. [ ت َ ک ِ / ک َ ] ( اِ ) بز نررا گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). بزی را گویند که سرکرده و پیشرو گله ٔگوسفندان باشد و بز نر را نیز گفته اند اعم از بز کوهی و غیرکوهی. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تیس شود. || یک جلد دفتر را نامند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ). || سرگین گاو و گاومیش را نیز گفته اند که آنرا بدست پهن ساخته بجهت سوختن خشک نموده باشند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ).
تکه. [ ت ُ ک ِ ] ( اِ ) نوعی از تیر که بجای پیکان گرهی دارد. || پشته و بلندی را نیز گفته اند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ رشیدی ).
تکه. [ ت ِک ْ ک َ ] ( اِ ) لقمه. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). پاره ای از طعام و گوشت و جز آن. ( فرهنگ رشیدی ). || پاره ای از هر چیز باشد. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). پاره و قطعه و بخش از هر چیز. ( ناظم الاطباء ). || بمعنی قطعه وجزیی از چیز استعمال شود. ( حاشیه برهان چ معین ).
تکه. [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ] ( ع اِ ) بند شلوار. ( دهار ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). شلواربند. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). ازاربند. ( غیاث اللغات ). ج، تِکَک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ابن درید گوید: آن را معرب بحساب آرند... ( از المعرب جوالیقی ص 90 ).
تکه. [ ت ِک ْ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) در تداول عامه، چیز جالب توجه. زن زیبا و خوشگل. || نصیب و قسمت. || چیزی که درخور و مناسب کسی باشد. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).
- تکه کسی بودن؛ مناسب و درخور کسی بودن. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).
تکه. [ ت َ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه شهرستان ارومیه واقع است و در حدود 200 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
تکه. [ ت ُ ک ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بالا شهرستان نهاوند است که در حدود 240 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ معین

(تِ کِّ ) (اِ. ) قطعه، پاره ای از چیزی.
(تَ کِّ ) (اِ. ) بز نر، بزی که پیشاپیش گله حرکت کند.

فرهنگ عمید

۱. بز نر.
۲. بزی که پیشاپیش گله حرکت کند، پیشر و گله، نهاز.
۱. لقمه.
۲. پاره، قطعه، پاره ای از چیزی.
* تکه تکه: (قید ) قطعه قطعه، پاره پاره.

فرهنگ فارسی

لقمه، پاره، قطعه، پارهای ازچیزی، تک هم گفته شده، بزنر، بزی که پیشاپیش گله حرکت کند، پیشروگله
( اسم ) قطعه پاره ای از چیزی.یا تکه گرفتن برای کسی.برای او پاپوش دوختن. یا خوب تکه ( تیکه ) ایست. دختر خوشگلی است.
در تداول عامه چیز جالب توجه زن زیبا و خوشگل

فرهنگستان زبان و ادب

{moiety} [شیمی] در حوزۀ شیمی فیزیک ترکیبات آلی، بخشی از مولکول متـ. تکه مولکول

دانشنامه آزاد فارسی

تَکِه
ایل بزرگ ترکمن، مرکب از دو گروه اصلی به نام های اُقتامِش و تُقتامِش، هرکدام متشکل از ده ها طایفه و تیره، ساکن نواحی چهارجو، مرو، تجن، سرخس، آخال، صحرای جنوبی خیوه و بعضی نواحی کوهستانی شمال خراسان. ایل تکه در گذشته بزرگ ترین گروه از ایلات ترکمن بوده است. جمعیت این مردم در میانۀ قرن ۱۳ق/ ۱۹م قریب ۸۰هزار خانوار بود. ایل تکه در اواسط قرن ۱۳ق، پس از پیروزی بر ایلات سارُق و سالور، واحۀ مرو را به تصرف خود درآورد. گروهی از تکه ها در آغاز قرن ۱۲ق به دولت صفوی پیوستند. نادرشاه در آغاز کار خود، تکه های منطقۀ نسا و درگز، که دائماً به یک جانشینان منطقه حمله می آوردند، را قتل عام کرد. دامنۀ حملات غارتگرانۀ تکه ها در عصر قاجاریه، به همۀ نواحی بخش شمالی نیمۀ شرقی کشور ایران کشیده شده بود. قوشیدخان تکه، در ۱۲۷۷ق، قوای ۲۰هزار نفری حمزه میرزا، حاکم خراسان، را درهم شکست. تیکمه سردار تکه، از ۱۲۹۱ تا ۱۲۹۶ق، مانع از تسلط قطعی روس ها بر ترکمنستان شد. در نتیجۀ شکست تکه ها در جنگ گوک تپه (۱۲۹۸ق) از روس ها، نواحی ترکمن نشین، به جز ترکمن صحرای ایران و مناطق ترکمن نشین شمال غرب افغانستان، به دست آن ها افتاد. تکه ها در شورش های بزرگ ترکمن ها علیه دولت روسیه در ۱۹۱۵ـ۱۹۱۶ شرکت فعال داشته و آسیب فراوان دیدند. پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، بسیاری از سرداران ترکمن به مخالفان دولت شوروی پیوستند و برای مدتی، با حمایت ارتش انگلیس، مانع از استقرار دولت شوروی در ترکمنستان شدند.

جملاتی از کلمه تکه

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به حقیقت نهان، تریپل اکس: بازگشت زندر کیج، هفت تکه از زمان و بازار آمریکایی اشاره کرد.
اولین فابریکه نساجی در افغانستان بنام فابریکه نساجی گلبهار در سال ۱۳۳۲ به سرمایه عبدالمجید زابلی، قسماً سهم دولت و کمک کشور جرمنی در جوار دریای پنجشیر ساخته شد. در آن وقت تقریباً ۱۵۰۰۰ نفر کارگر در این فابریکه مشغول کار بودند. محصولات این فابریکه به میلیون‌ها متر نسج شامل فرش، پتو (کمپل)، تکه‌های لباس، پارچه‌های پشمی، نخی و ابریشمی می‌شد که به بیرون از افغانستان به ویژه به آلمان نیز صادر می‌شد.
ریبوزوم‌های کلروپلاست از گیاهان «عالی» دارای یک آران‌ای ریبوزومی ۴٫۵اس اضافی هستند که با تکه‌تکه شدن ۲۳اس ایجاد می‌شود. در سمت ۳' و ۲۳اس در اپرون آران‌ای قرار دارد و مربوط به انتهای ۳' زیرواحد ریبوزومی غیر تکه‌تکه شده‌است.
فرض کنید یک بدن در حال سقوط به دو تکه شود. البته این دو قطعه بلافاصله به سرعت مناسب خود کاهش می‌یابند. اما بیش‌تر فرض کنید که یک قطعه اتفاقاً قطعه دیگر را لمس کرده‌است. آیا آن‌ها اکنون یک تکه خواهند بود و هر دو از دیگری سرعت بیش‌تری دارند؟ فرض کنید این دو قطعه را به هم گره بزنم. چقدر باید این کار را محکم انجام دهم تا آن‌ها را یک تکه کنم؟ با یک رشته سبک؟ با طناب؟ با چسب؟ چه زمانی دو قطعه یکی هستند؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم