نارسیس، شخصیت افسانهای در میتولوژی یونان، به خاطر زیبایی خیرهکنندهاش شناخته میشود. نام اصلی او بئوتیون تسپی است و گفته میشود که پدرش رودخانه سفیز و مادرش پریای به نام لیریوپ بوده است. او با زیبایی بینظیرش دل بسیاری را میربود و به محبت دختران زیبا بیاعتنایی میکرد و به عاشقانش بیتوجهی مینمود. قربانیان او از ظلمش به درگاه خدایان شکایت کردند و این موضوع باعث خشم خدایان شد. یک روز در حین شکار، وی به کنار چشمهای رفت تا آب بنوشد و در آنجا تصویر خود را در آب دید و به شدت شیفتهاش شد. او تلاش کرد تا تصویرش را از آب بگیرد، اما تمام تلاشهایش بینتیجه ماند و در نهایت، در ناامیدی، به خود آسیب زد و جان سپرد. پس از مرگ، او به گل نرگس تبدیل شد و از آن زمان، گل نرگس به نماد نارسیس تبدیل گردید.
نارسیس
لغت نامه دهخدا
نارسیس. ( اِخ ) سَن. نام یکی از کشیشان معروف اورشلیم است که در سال 106 م. بدنیا آمد و 116 سال زندگی کرد. مؤلف فرهنگ اساطیر یونان و روم آرد: نارسیس، جوان زیبائی بود که عشق را خرد و ناچیز می شمرد، سرگذشت او به وسیله نویسندگان مختلف، با اختلافاتی نقل شده است و معروفتر از همه شرحی است که «اووید» در یکی از آثار خود از او نقل کرده. طبق این روایت وی پسر خدای سفیز و الاهه ای به نام لیریوپه است در موقع تولد او، پدر و مادرش آینده وی را از تیرزیاس جویا شدند و او جواب داد که:«کودک عمر زیادی خواهد کرد اگر به خود نگاه نکند». چون نارسیس به سن رشد رسید مورد علاقه جمع زیادی از دختران و الاهه ها قرار گرفت، منتهی وی به این مطالب توجهی نشان نمی داد. عاقبت اکو یکی از الاهه ها عاشق او شد ولی او هم مانند دیگران مورد بی اعتنائی قرار گرفت، «اکو» از شدت یأس منزوی گشت و به حدی ضعیف وناتوان شد که از او جز صدای نالانی، اثری نماند. دخترانی که مورد تحقیر نارسیس قرارگرفته بودند تنبیه او را از خدایان خواستند. نمزیس صدای آنها را شنید و مقدمات را طوری فراهم ساخت، که یک روز بسیار گرم، نارسیس پس از انجام شکار مجبور شد برای رفع عطش از چشمه ای استفاده کند. در آنجا وی عکس خود را دید و خود عاشق خود شد. وی که ازآن پس به دنیا بی اعتنا بود روی تصویرخود چندان خم شد که پس از اندک زمانی جان سپرد. وی در ستیکس هم به فکر تشخیص چهره های زیبا بود. در مکانی که وی جان داد گلی روئید که آن را نارسیس نام نهادند. روایت معروف در بئوسی با آنچه گفته شد تفاوت داشت در آنجا عقیده بر این بود که نارسیس یکی از اهالی شهر تسپی نزدیک هلیکن بود، وی جوانی بسیار زیبا بود و لذتهای عشق را حقیر می شمرد. مرد جوانی موسوم به آمینیاس او را دوست می داشت ولی نارسیس به وی توجهی نمی کرد. نارسیس او را همیشه طرد می کرد و بالاخره شمشیری را به عنوان هدیه برای وی فرستاد. آمینیاس برای اظهار اطاعت با همان شمشیر خود را در مقابل خانه نارسیس کشت و در حال مرگ مجازات و عذاب آن بی رحم را ازخدایان خواست. یک روز که نارسیس در چشمه ای جمال خودرا دید اسیر زیبائی خود شد و چون ازین مطلب رنج می برد خود را کشت. اهالی شهر تسپی برای عشق که این حکایت جلوه قدرت او بود مراسم احترامی به جا می آوردند. در محلی که او خودکشی کرده و علفها از خون او سیراب شده بود گلی به نام نرگس روئید. بوزانیاس چنین نقل می کند که نارسیس خواهر توأمی داشت که فوق العاده شبیه وی بود و هر دو زیبا بودند. دختر جوان مرد و نارسیس که از جان و دل او را می خواست غمگین شد، یک روز نارسیس چهره خود را در آب دید ابتدا به گمان اینکه خواهر خود را دیده تسلی یافت و بعدها با آنکه حقیقت را دریافته بود بازهم برای تسکین خاطر معمولاً به صورت خود در آب می نگریست و این مطلب به عقیده پوزانیاس موجب رواج عقیده ای که پیشتر به آن اشاره کردیم شد. البته این تفسیر برای آن بوده است که به افسانه نارسیس صورت واقع و معقولی داده شود. بنا بروایت دیگر: نارسیس از اهالی ارتری واقع در«اوبه » بود که بدست مردی بنام اپوپس کشته شد و از خون او گلی به نام نرگس روئید. ( از فرهنگ اساطیر یونان و روم ص 605 ). || در ادبیات مجازاً به مردی می گویند که به زیبائی خود شیفته باشد. مجسمه های زیادی به نام نارسیس ساخته شده که مشهورترین آنها یک مجسمه برنزی است در ناپل. همچنین تابلوهای زیادی از روی این افسانه رسم شده که مشهورتر از همه تابلوی نقاش معروف کورتوا است.
فرهنگ فارسی
شخصیت افسانه ای است مربوط به میتولوژی یونان که به جهت زیبائی خیره کننده اش شهرت دارد.
فرهنگ اسم ها
معنی: نرگس، لاتین از یونانی، نام جوانی زیباروی در اساطیر یونان که وقتی صورت خود را در آب دید عاشق خود شد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل به گل نرگس گردید
دانشنامه آزاد فارسی
(به یونانی: نارکیسوس. واژه نرگس در زبان فارسی از آن گرفته شده) در اساطیر متأخر یونان، جوانی زیبا که اِخو(اِکو)، پریی که عاشقش بود، را از خود راند. نِمِسیس، الهۀ انتقام، ترتیبی داد که او با نگریستن به تصویر خود در برکه ای عاشق خود شود. نارسیس به تدریج تحلیل رفت و دق کرد و در نقطه ای که جان سپرد گل نرگس رویید. در روان شناسی نارسیسیسم/خودشیفتگی به علاقۀ مفرط فرد به خود اطلاق می شود. پدر نارسیس، کفیسوس، خدای رودها، و مادرش لیریوپه، بود.