💡 حسن را آن مقام نبود هیچ نگفت. رابعه خواست که تا دل او بدست آورد گفت: ای حسن! آنچه تو کردی جمله ماهیان بکنند و آنچه من کردم مگسی بکند. باید که از این دوحالت به کار مشغول شد.
💡 او از مردم ثروتمند، بانفوذ و از سرداران بهنام بود. مگسی نام طایفه او است که یکی از طوایف بزرگ بلوچستان پاکستان است و تیرهای از آن طایفه را تمندار مینامند.
💡 صاحب هوسان هریک نسبت بکسی دارند چون من مگسی دارد چون تو شکرستانی
💡 شیوه ی عشق ندانند رقیبان آری کار پروانه کجا از مگسی می آید
💡 یار دارد سر صید دل حافظ یاران شاهبازی به شکار مگسی میآید
💡 کردی به دل ای صوفی اسباب جهان شیرین با دعوی طاووسی شغل مگسی داری