مفاض

لغت نامه دهخدا

مفاض. [ م ُ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از افاضة. و رجوع به افاضة شود. || مستوی و برابر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
- رجل مفاض؛ مردی که شکم و سینه او برابر باشد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مفاض البطن؛ آنکه سینه و شکم وی برابر باشد. ( ناظم الاطباء ). و منه فی صفته صلی اﷲ علیه وآله و سلم، و کان مفاض البطن؛ ای مستوی البطن مع الصدر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
|| حدیث مفاض فیه؛ سخن درپیوسته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نعت مفعولی از افاضه یا مستوی و برابر

جمله سازی با مفاض

نیست غیر از وجود عام مفاض بر حقایق ز واهب فیاض
در یکی از معانی و اوصاف که بر اعیان بود مفاض و مضاف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر یعنی چه؟
تزویر یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فمبوی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز