مشهودات

لغت نامه دهخدا

مشهودات. [ م َ ]( ع ص، اِ ) ج ِ مشهود و مشهودة. رجوع به مشهود شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مشهوده ( مشهود )

جمله سازی با مشهودات

نخستین بار در کارهای پیکاسو و براک، به ویزه در نقاشی‌های حدود سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ آن هاست که شکل نمایی [یا فیگوراسیون] در برابر انتزاع [یا آبستراکسیون] قرار می‌گیرد و تقابل آن‌ها، نظرها را به خود جلب می‌کند. این آثار عنوان کوبیسم تحلیلی [یا آنالیتیک] را می‌یابند، و هر چند این اصطلاح [به لحاظ معنا] مانند بسیاری از برچسب‌های کوتاه شدهٔ دیگر گمراه‌کننده است، ارجاع و اشاره به آن دوره یا سبک آثار پدید آمده را تسهیل می‌کند. (روش‌های تشریح و تجزیه و تحلیل عقلانی، نا متکی به مشهودات خود آثار، معنای مستتر در این اصطلاح است)
آذغان بنا به مشهودات و برخی کاوشها، محلی بسیار دیرینه و باستانی است، گورستان‌هایی در گوشه و کنار روستا هنوز هم باقی است که مردمان آنروزگار مردگان خود را در خمره‌ها دفن می‌کرده‌اند. آثاری از زمان ساسانی به نام دیزلی یعنی دیر زرتشت باقی است. در غرب روستا آنسوی رودخانه به تعداد هفت دیر پشت سر هم قرار دارند که خود دیرها ویران ولی تپه‌ها هنوز دست نخورده به چشم می‌خورد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چوسی
چوسی
آموزگار
آموزگار
باایمان
باایمان
حوصله
حوصله