مسندگاه
جمله سازی با مسندگاه
به مسندگاه بیهمتا نشینی گدای کشورت خسرو نشان باد
حرف مسندگاه جم، عرفی، میاور بر زبان با چنان مستی که می داند ره گلخن هنوز
شمع کافوری و مصباح زجاج مسند دیبا و مسندگاه عاج
جوانمردی که سوی شاه می رفت به مسندگاه عز و جاه می رفت
یکی را بهر ماتم کاه پاشند یکی را زر به مسندگاه پاشند