واژه «دلباخته» به کسی گفته میشود که عمیقاً عاشق یا شیفته کسی یا چیزی باشد. این اصطلاح بیشتر در ادبیات فارسی و زبان محاورهای برای توصیف حالات عاطفی شدید به کار میرود و نشاندهنده وابستگی قلبی، شور و شوق و علاقهٔ عمیق است. دلباختگی معمولاً با احساسات شدید، نگاه عاشقانه و گاه بیپروایی در برابر عواطف همراه است.
در ادبیات و شعر فارسی، دلباخته اغلب برای توصیف عاشقانی که از عشق خود متأثر و دلسوختهاند به کار رفته است. شاعرانی مانند حافظ، سعدی و نظامی از این واژه برای نشان دادن شدت عشق و شور دل بهره میگیرند و دلباختگی را حالتی میدانند که فرد در آن به زیبایی، فضایل یا شخصیت محبوب خود دل بسته و گرفتار احساسات عمیق شده است.
از نظر روانشناسی و اجتماعی، دلباختگی میتواند تأثیرات مثبت و منفی داشته باشد. از یک سو، انگیزهبخش و موجب شادی، امید و انرژی در فرد میشود و از سوی دیگر، اگر کنترل نشود، میتواند باعث رنج، اضطراب و رفتارهای هیجانی و نسنجیده گردد. به این ترتیب، دلباخته بودن حالت عاطفی عمیق و تاثیرگذار بر رفتار، تصمیمگیری و روابط انسانی است.