مرهمه

لغت نامه دهخدا

( مرهمة ) مرهمة. [ م َ هََ م َ ] ( ع مص ) مرهم بر جراحت نهادن، و «م »آن اصلی است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مرهم بر جراحت نهادن

جمله سازی با مرهمه

واپس تر از عناصر و افلاک وانجمی وانگه به عقل مرهمه را گشته پیشوا
باد نقاب از دم گرم آورد مرهمه را سوخته شرم آورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز